نام شما : |
ایمیل شما : |
نام دوست شما: |
ایمیل دوست شما: |
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دین و جامعه روز
و آدرس
sociareligion.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
(وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ).
حق اگر پـیرو آرزوهـا و خواسـتهای ایشـان شـود، آسمانها و زمین و آنچه در آنها است تباه گردد. (مومنون/ا٧)
حق بناچار باید آشکار و نمایانگردد و پیروز و چیره شود، و باطل باید مغلوبگردد و شکست خورده از میدان بدر رود ... اگر ظاهر امر جز این باشد، سرانجام چنین خواهد شد وپیروزی حق حتمی است:
(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ).
حق را به جان باطل اندازیم، بر آن پیروز شود و باطل از میدان بدر رود. (انبياء/18)
خیر و صلاح و نیکوكاری نـیز چون حق اصـیلند، و همانند زمین پایدارند:
(أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الأمْثَالَ).
خداوند از ابرهای آسمان، آب فرو میباراند و درّهها و رودخانهها هر یک بـه اندازهي گنجایش خویش بـرای رویش گیاهان و بهرهوری درختان از آب آن در خود میگنجانند و روی ایـن سـیلابها، کـفهای زیــاد و بیسودی قرار میگیرد، همچنین است آنـچه از طـلا و نـقره و غیره جـهت تهیهي زیـنت آلات روی آتش ذوب مـینمایند، کـفهائی هـمانند کـفهای آب بـرمیآورد- پروردگار برای حق و باطل چنین مثالی زند - اما کفها، بیسود و بیهوده باشد و هر چه زودتـر از مـیان رود، ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندگار است، خداوند این چنین مثالی زند. (عقائد باطل، همسان کف و خس و خاشاک روی آب و بالای فلزات است که هر چه زودتر از میان رود، ولی ادیان حقیقی آسـمانی، چون آب و طلا و نقره سودمند و ماندگار میباشد. (رعد/١٧)
(أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الأمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الأرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ).
بنگر خداوند چگونه مثلی زده است، گفتار نیک و سخن حق (ایمان - لا اله الا اللهُ ....) هـمانند درخت خـوبی است که اصل آن ریشه در زمین دارد و استوار باشد و شاخ و برگ آن سر به آسمان کشیده باشد و هـر آن و هر زمان (یا در فصل معیّن) با اجازهي خداوندیش، تر و تازه بوده میوه بـدهد و فـائده بـرساند. و سـخن بـد و گفتار ناهنـجار (کفر و شرک)، همانند درخت بـدی است که رگ و ریشهي آن از زمین کنده شده باشد و (در دست گردبادها و عوامل طبیعی) آرام و قرار نداشـته بـاشد. خـداونـد کسـانی را که ایـمان آورده بـاشند بـا بـاور استواری که دارند از تـزلزلهای فکری و گرفتاریهای دنیوی و اخروی نجات میدهد، و ستمکاران را سر در گم و سرگشته مینماید، خداوند هر آنچه را بخواهد به انجام میرساند و عملی میسازد. (ابراهيم/24-27)
آیا چنين اندیشهای چه یقين و اطـمينانی را بوجود میآورد؟ چه آرامش و سكوني به دل میدهد؟ چه ایمان و باوری نسبت به حق و خير و صلاح ایجاد میسازد؟... و این واقعيّت كوچک چه نيرو و تسلّطی را در ضمير ايجاد وچه قوّت قلبی به انسان خواهد داد؟ زیر سایهي قرآن، از این مرحلهي زندگی گذشته و پای به مرحلهي یقيـن صادقانه و باورقاطعانه گذاشتم ... و مطمئن گشتم که هيچگونه اصـلاحی برای ساكنان ایـن زمين و هيچ آسایشی نصيب این بشریّت نـمیگردد و ترقی و تعالی و برکت و طهارت و همگامی و هماهنگي با قوانین جهان و فطرت حیات ... حاصل نمیشود مگر با برگشت به سوی خدا.
برگشت به سوی خدا - چنانکه از قرآن پیدا است - یک شکل و یک راه بیشتر ندارد، تنها یک راه نه بیش از آن، و آن برگشت دادن همهي امور زندگی.به آئین خدائی و منهج الهی استکه مقررات آن را خداوند در کتاب خود قرآن مجید برای بشریت روشنکرده است . . .
و اینکه بشریت در زندگی خود، تنها اینکتاب را حکم قرار دهد، و در امور خویش داوری را فقط به پیشگاه آن ببرد. در غیر این صورت، جز فساد در زمین و بدبختی مردم و اقامت در لجنزار سـیاه تـیره روزی و متابعت جهالت، نخواهد بود و به جای خداپـرستی آرزوپرستی رواج خواهد داشت:
(فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنَ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ).
چنانکه دعوت تو را نپذیرفتند، بدان که ایشـان بـدنبال خـواسـتها و آرزوهـای خـود مـیروند، چه کسـی سرگشتهتر و گمراهتر از کسی است که پیروی از هوی و هوس کند و بـه راهـی رود که خدا او را بـدان سـو رهنمونی نکرده باشد؟ تردیدی نیست خداونـد گروه ستمکاران را توفیق نمیدهد و هدایت نمینماید.(قصص/50)
داوری بردن به آئین پروردگاری، که درکتابش قرآن قوانین آن ذکر شده است، نه سنت است و نه مستحبّ و نه محل انتخاب وگزینش. بلکه پیروی از قانون ایـن آئین، ایمان است و پیروی نکردن از آن بیایمانی:
(وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ...).
چون خدا و پیامبرش فرمانی صادر کنند، هـیچ مـرد و زن مسلمانی اختیار گزینش و پیروی از امر دیگری جز آن را ندارد.(احزاب/36)
(ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الأمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ).
سپس تو را بر راه روشنی از کار و بار دین قرار دادیم. تو از آن آئین خدائی دستور بگیر و از آن مسـیر الهـی راه برو و از خواستها و آرزوهای کسانی کـه نـادانـند پیروی مکـن. ایشـان در پیشگاه خـدا کـاری بـرای تـو نمیتوانند بکـنند و عذابـی را از تـو بـدور نـمیدارند. ستمکاران، گروهی یـاوران گروه دیگرند، و خدا هـم یاور پرهیزکاران است. (جاثيه/18،19)
پسکار جدّی است ... کار اساسی عقیده است ... کار مربوط به خوشبختی یا بدبختی ایـن بشریت مطرح است ...
این بشریت - که ساختهي خدا است - قفلهای فطرتـش جز باکلیدهای ساخت خدا باز نمیشود، و بیماریهایش بهبودی نمییابد و دردهايش آرام نـمیگیرد مگر با دوائـی که از دست خدای بزرگوار دریـافت دارد. پروردگارکلیدهای گشایش هر در بستهای و دوای هر نوع بیماری را تنها در ییروی از آئین خداونـدی به ودیعت نهاده است:
(وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ....).
چیزهائی از آیات قرآن فرو فرستیم که وسیلهي بهبودی (و نجات از درد و بـیماری شک و تـردید و کـفر و سرگشتگی) است، و برای مـومنان رحمت بـه ارمـغان میآورد. (اسراء/82)
(إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ....).
این قرآن مردم را به راهی رهنمون گردد که از هـر راه دیگری راستتر و درستتر (برای رسیدن به سـعادت حقیقی در دنیا و آخرت) است. (اسراء/9)
امـا ایـن بشریت نـمیخواهدکه قفل را به پـیش سازندهاش و بیمار را به پیش خالقش ببرد، دربارهي امور نفسانی وکارهای انسـانی و خوشبختی و بدختی خویش، نمیخواهد همان راهی را پـیشگیردکه در مورد امور دستگاهها و ابزارآلات مـادی ناچیز و بیارزش که در نیازمندیهای روزانهي کوچکش مورد استفاده قرار میدهد، ییشگرفته است و بدان عادت یافته است.
چه بشریت میداند که برای بازسازی و راهانـدازی فلان دستگاه، باید از مهندسکارخانهای دعوت به عمل آورد كه دستگاه را ساخته است، ولی ایـن روش و قاعده را بر خود انسان منطبق نمیسازد، تا انسان را به کارخانهای برگرداندکه از آن بیرون آمده است و جز از پروردگار زیبانگاری دستور نگیرد و فرمان نپذیردکه این دسـتگاه شگفتانگـیز را به وجود آورده است، دستگاه شگفت و بزرگ و ارزشمند و سر و ساماندار و ریزهکار پیکرهي انسان، دسـتگاهیکه راه درون شو و بیرون شو آن را نمیداند جز آنکه او را آفریده و پرورده است:
(إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ أَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ...).
خداوند به راز خلقت مردمان و ضربان قلب آنان آشـنا است. مگر میشود کسی که آنـان را آفریده است، بـه حال ایشان آشنا نباشد، در حالی که خداونـد بسـیار دقیق و آگاه است؟. (ملک/١٣،٤ا)
بدبختی بشریتگمراه از همین جا بوده است. بشریت بیچاره و سرگردانیکه روی ترقی و تعالی و هدایت و راحت و سعادت را نخواهد دید مگر آنگاهکه سرشت انسان را به سازندهي بزرگوارش برگرداند، همانگونه که یک دستگاه نـاچیز و بیارزش را به پـیش سازندهي کوچکش برمیگرداند.
برکنار داشتن اسلام از مقام پیشوائی و امر رهبری بشریّت، بلاشک واقعهي خوفناکی در تاریخ بشریّت بوده است و بلایکمرشکنی در زنـدگی انسـان محسوب گشته است، بلائیکه بشریت همانند آن را هرگز به خود نديده است...
اسلام امر رهبری را وقتی بدستگرفتکه زمین دچار تباهی شده بود و زندگیگندیده و رهبریها فاسد شده، و بشریت بدبختیها از دست ایـن رهبریهای مـتعفّن چشیده بود، و:
(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ).
فساد و تباهی بسبب کـار ناشایست مـردم در دریـا و خشکی پیدا گشته است. (روم/ا٤)
اسلام با این قرآن و با اندیشهي نوی که قرآن به ارمغان آورده بود، و با آئینیکه از این اندیشه یـاری جسـته بود، زمام رهبری را بدست رفت. اینکار تولّد تازهای برای انسان بود، تولّدیکه در حقیقت بسی بزرگتر و برتر از تولّدی بودکه با آن به زنـدگیگام نـهاده و سرآغاز حیات او بوده است. این قرآن اندیشهي نوی از وجود و زندگی و ارزشـها و نظامها برای بشـریت پدیدار کرد، همانگونه که واقعیت اجتماعی مـنحصر
بفردی را بدو دادکه پیش از اینکه قرآن آن را ایجاد نماید، حتی تصور آن هم برایش مشکل بود. بلی، پاکی و زیبائی، بزرگي و تعالی، گستردگی و سادگی، حقگوئی و حقجوئی، هماهنگی و همگامی، همهي اینها بگونهای به حقیقت پیوستکه اگر ارادهي خدا نبودکه در زیر سایهي قرآن و طریقه و آئین آن بوقوع پیوندد، بر دل بشریّت نمیگذشت.
سپس این بلای خردکننده وکمرشکن یعنیکنار زدن اسلام از امر رهبری، بوقوع پیوست. پـیشوائـی را از دست اسلام بدرکردند تا جهالت بار دیگر در شکلی از اشکالگوناگونکه دارد بر بشریّت فرمانروائیکند. این شکل، اندیشهي مادیگرائی بودکه بشریت امروزه بدان سرگرم و شادمان است همانگونه که کودکان از داشتن لبـاسهای تـازه و رنگارنگ و عروسکها و اسـباب بازیهای جوراجور، ذوق زده و خوشحال میگردند.
در دنـیا، دستهای ازگـمراهکنندگان مکّار و دشـمن بشریّت هستندکه آئین الهی را درکفّهای، و نوآوریهای انسان در جهان ماده را درکفهي دیگری قرار میدهند، آنگاه به بشریّت خواهندگفت: برگزین! یکی از این دو راه را برگزین: یا راه خدا را در زندگی پیشهگیر و ازهر آنچه ساخته و پرداخته دست انسان در عالم ماده است دوری گزین، یا از ثمرهي دانش و شناخت انسان بهرهور شو و از راه خدا بدور باش. این عمل، فریب كثیف بس مزوّرانه و دغل بازی پست ماهرانه است. چـه اصـلا ً طرح مساله بدینگونه نیست ... آئین خدائـی هـرگز دشمن اختراعـات و ا كتشافات و نـوآوریهای انسـان نمیباشد. بلكه مروج این نوآوریها و رهنمون آنها در مسیر صحيح و درست است. تا انسان بتواند در مقام خلیفه گری وظیفه خویش را به نحو احسـن روی كره زمین به انجام رساند، آن مقامی را كه خدا بدو سپرده و برانجام آن توانائیش داده است. از نیروهای مستور و پنهان نیز آن اندازه بدو عطاء فرموده است كه بتواند به وظیفه واجب خود اقدام ورزد. از قوانین و سنن جهانی نیز آن مقدار بـه زیـر فرمانش كشیده است و در اختیارش گذاشته است كه او را در راه انجام این واجب يار و مددكار باشد.
خداوند میان آفـرینش انسـان و آفـرینش ایـن جـهان هماهنگی برقرار كرده است تـا بـر زندگی و كار و نوآ وری توانا شود. اختراع و نوآوریهایش نیز پرستش، و عبادت خدا بشـمار میآید و وسـیلهای از وسايل سپاسگزاری بر نعمتهای خدائی مـحسوب مـیگردد و نشانه تقید به رعایت شرط پیمان خلافت است که بـه موجب آن باید در چهارچوبی كار كند و حركت نماید كه خدا را خشنود سازد و رضایت او را فراهم آورد.
آنان كه آئین الهی و راه خدائی را در كفهای، و نوآوریهای انسان در جـهان مـاده را در كفه دیگری ميگذارند، حقیقتاً بدخواه و بداندیشند. هرگاه بشریت خسته و كوفته و گمراه و سرگشته، از راهی كه پـیش گرفته و از سرگردانی و ویلانی، بیزار و گریزان گردد و بخواهد به ندای ساربان دلسوز و رهبر مشفق، گوش فرا دهد و خود را از مهلكه بدر كند و در كنف حمایت خداوندگار بغنود، بر او تاخت ميآورند و او را ميتارانند.
از این سو، دستهي دومی هم هسـتندکه خیر خواه و نیکاندیشند اما خرد دوراندیش و فراگیر و همه جا نگر ندارند و دارای درک و فهم عمیق نیستند. اکتشافات و اختراعات انسانها در زمینهي نیروها و قوانـین طبیعی، اینان را مات و مبهوت نموده است و پـیروزیهای انسانها در جهان ماده، ایشان را واله و شیداکرده است، این شیفتگي و سرگشتگي كه دل از دستشان بدر برده است و آنان را سراپا محو تماشای خود نموده است، در آئینهي اندیشه و شعور آنان چنین وانمودکرده استکه میان نیروهای طبیعي و ارزشهای ایمانی جدائی افکنده شود و تاثیر واقعی این ارزشهای ایمانیکه در خود جهان و اساس زنـدگانی انکارناپذیر است، نـادیده انگاشته شود و قوای طبیعی و قوای ایمانی از هم مجزا گردند!
اینگروه برای قوانین طبیعی خط سیری قرار میدهند و برای ارزشهای ایمانی، مسیر جداگانهای قائلند، و معتقدندکه قوانین طبیعی بدون متاثر شدن از ارزشهای ایمانی به خط سیر خود ادامه میدهند و مثمر ثمر خواهند بود، خواه مردم ایمان داشته باشند و خواه ایمان نداشته باشند، خواه آئین خدائی را در ییشگیرند یا از آن دوریگزینند، خواه از قوانین الهی دستورگیرند و راه شریعت در پیش، خواه از قانونهای ساختهي انسانها پیروی نمایند و به فرمان خواستها و آرزوهای خود لبیک گویند!
این طرز تفکر،گمانی بیش نیست. چه این کار جدائی افکندن میان دو نوع قانون خدائی است که در اصل هیچیک از آن دو از همگسـیخته نیست. ارزشـهای ایمانی همانند سایر قوانین طبیعی، بخشی از قوانین و سُنن خدا در جـهان بوده وکاملآ همسانند و رابطه استواری ميان آنها برقرار است و نتائج آنها مرتبط و متداخل میباشد. اصلآ در اندیشه و احسـاس شخص مؤمن مجوزی نمیتوان یافتکه بر طبق آن بتوان میان این دو جدائی انداخت.
این همان اندیشهي راست و درستی استکه چون در زیر سایهي قرآن بغنوی، قرآن آن را در نفس ایجادکند و بدان ارمغان دارد. چنین اندیشهای به وجود میآورد آنگاه که سخن میراند از اهلکتاب و پیروانکتابهای آسمانی در روزگارانکهن، و از دوری کردن آنـان از دستورهای آنکتابها و سرانجام و نتیجهي این انحرافها:
(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالإنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لأكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ).
اگر اهل کتاب (اعم از یهود و نصارا) ایـمان مـیآوردند (به اسلام و پیامبر اسلام) و پرهیزگاری مینمودند و از گناهان اجتناب میورزیدند، بدکرداریها و گناهانشان را محو مـیکردیم و نـادیده میگرفتیم و آنـان را وارد بهشت پر نعمت میکردیم. اگر ایشان قوانین تـورات و انجیل و آنچه بر ایشان از جـانب خدایشـان فرستاده شده است (قرآن)، پا برجا میداشتند، پروردگار روزی آنان را توسعه میداد و از بالا و پائین بر ایشان نـعمت میبارید وازآن بهرهورمیشدند. (مائده/65،66)
قرآن اینگونه اندیشهای را ایجاد میکند آنگاه که از وعدهي نوح به قومش سخن میراند:
(فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا).
و (به قوم خود) گفتم: از پروردگار خویش آمـرزش بخواهید و او پـیوسته آمـرزنده بـوده است، تـا بـاران رحمت و نعمت بیکران را از آسمان بر سرتان ریـزان و باران کند و با اعطاء دارائـی و فرزندان (کـه دو زیـنت دنیویند) یاریتان دهد و دستگیریتان نـماید، و بـاغها و رودخانهها نصیبتان گرداند. (نوح/10،12)
قرآن این اندیشه را ایجاد مـیکند آنگاهکه درباره واقعیت نفسانی مردم و واقعیت خارجی آنانکه خدا بدیشان روا میدارد سخن میگوید و میان این واقعیت درونی و بیرونی ارتباط برقرار می
نظرات شما عزیزان: